دلیل این طیف سیاسی برای حمله به انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، ظاهرا اعتراض نامزدهای رقیب حامد کرزی به بروز پارهای بینظمیها و تخلفات در روند برگزاری انتخابات است.
با آنکه رقبای آقای کرزی یکی پس از دیگری اعتراض خود را نسبت به نحوه برگزاری انتخابات پس گرفتهاند و گفته اند که نتیجه کمیته تحقیق بررسی شکایات را می پذیرند، به نظر می رسد که جنگ لفظی شدید محافل تندرو ایران علیه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان تمامی ندارد.
این مساله به خودی خود گواه آن است که علت اصلی ناراحتی طیف افراطی حکومت ایران از انتخابات افغانستان، اعتراض رقبای کرزی به روند برگزاری انتخابات نیست، بلکه آنها گویا از موضوع دیگری نگران هستند.
می توان به راحتی حدس زد که نگرانی اصلی جریان افراطی در ایران از انتخابات افغانستان قواعد و معیارهایی است که بر این انتخابات حاکم بود. معیارهائی که جریان افراطی ایران نه فقط با آنها سرسازگاری ندارد، بلکه حامیان و مبلغان چنین معیارهائی را به "براندازی نظام" متهم میکند.
برگزاری پی در پی انتخابات در ایران در طول ۲۵ سال گذشته همواره مورد تاکید حکومت به عنوان نشانه "بلوغ دمکراسی" در این کشور معرفی شده و این امر بویژه در مقایسه با همسایگانی که با هر نوع انتخابات بیگانه بودهاند، حتی مورد توجه خاص محافل خارجی قرار گرفته است. اما گویا وضع همسایگان به تدریج در حال دگرگونی است و این دگرگونی بیش از همه جا خود را در انتخابات افغانستان نشان داد.
برگزاری انتخابات در کشور همسایه ایران ، آن هم همسایهای که از هر جهت توسعه نیافتهتر و سنتیتر از ایران است، شاید تنها امتیاز "انحصار" برگزاری انتخابات را به عنوان پایه مشروعیت نظام سیاسی ایران از دست مقامهای جمهوری اسلامی خارج کرده باشد.
نوع برگزاری انتخابات افغانستان هم باید به موضوع اضافه کرد.
انتخابات ریاست جمهوری افغانستان – برغم بروز پارهای مشکلات در روند برگزاری آن – با معیارهای بینالمللی همخوانی مناسبی داشت؛ از جمله:
۱- در افغانستان هیچ داوطلبی به دلیل اعتقادات و گرایشهای سیاسی و مذهبی خود رد صلاحیت نشد و از همین رو، چهرههای سرشناسی از طیفهای گوناگون توانستند در میدان انتخابات با یکدیگر رقابت کنند.
۲- زنان از حق داوطلبی برای کسب مقام ریاست جمهوری محروم نشدند و حضور خانم مسعوده جلال در بین کاندیداها بسیار جالب توجه بود.
۳- یک هیات بینالمللی بیطرف نظارت بر روند اجرای انتخابات را به عهده داشته و مسئول رسیدگی به هر نوع شکایت از وقوع تخلفات انتخاباتی است.
۴- داوطلبان در فعالیتهای انتخاباتی خود کاملا آزاد بودند و هیچگونه محدودیتی برای بیان آراء و برنامههای خود و نیز انتقاد از وضع اداره کشور نداشتند.
۵-رقبای انتخاباتی کرزای از آزادی تحریم انتخابات برخوردار بودند و از همین رو در نخستین ساعات برگزاری انتخابات بدون هرگونه مانعی در حرکتی دسته جمعی مبادرت به تحریم انتخابات کردند، هر چند که در نهایت از پیگیری آن منصرف شدند.
زن افغان از حق نامزدی انتخاباتی برخوردار بود
این در حالی است که انتخابات ایران طی ۲۵ سال گذشته از ویژگیهای پنجگانه فوق بسیار فاصله داشته است به گونهای که:
۱- شورای نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی مسئول احراز صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری – ونیز نمایندگی مجلس – است و معمولا داوطلبان سرشناس از طیف های منتقد و مخالف حکومت را از حضور در عرصه انتخابات باز میدارد و درعمل میدان وسیعی برای رقابت باز نمیگذارد.
۲- زنان ایران بر اساس تفسیر شورای نگهبان از قانون اساسی از حق داوطلبی برای دستیابی به پست ریاست جمهوری محرومند و اعتراض به این موضوع تاکنون به نتیجهای نرسیده است.
۳- تنها هیات ناظر بر انتخابات در ایران شورای نگهبان است که بسیاری از گروههای سیاسی بیطرفی آن را به رسمیت نمیشناسند. در عین حال درخواست برای نظارت بینالملی بر انتخابات ایران در عمل ممنوع است و از سوی محافل افراطی "خیانت به امنیت کشور" تلقی میشود.
۴- اگر احیانا نامزدهای تایید صلاحیت شده در فعالیتهای انتخاباتی خود به انتقاد از مراکز حساس تصمیگیری مبادرت کنند، به دلیل آنچه عبور از "خطوط قرمز نظام" خوانده می شود، مورد پیگرد کیفری قرار میگیرند.
۵- دعوت رسمی برای تحریم انتخابات در ایران عملا ممنوع است و دعوت کنندگان از امنیت برخوردار نخواهند بود.
مقایسه فوق نشان میدهد که "تابو"های پنجگانه حاکم بر انتخابات ایران اکنون توسط همسایهای فقیر و عقبمانده و بیادعا شکسته شده و حفظ این تابوها را در انتخابات آینده ریاست جمهوری ایران با دشواری روبرو ساخته است.
از همین رو جناح تندرو حکمت ایران که برگزاری انتخابات آزاد را به زیان خود میداند، در تلاش برای بیاعتبار نشان دادن انتخابات ریاست جمهوری افغانستان است تا معیارهای آن به صورت الگوئی برای ایرانیان در نیاید.
صفه اصلی **مهاجر**